شازده کوچولو می گفت :
گل من گاهـــــی بداخلاق و کـــــم حوصله و مغرور بود
امـــــا...
ماندنــــــی بود
این بودنش بود که او را تبـــــدیل به گـــــل من کرده بود..

نظرات شما عزیزان:
غریبه 
ساعت9:58---26 ارديبهشت 1392
شازده کوچولو گفت:نه دنبال دوست میگردم.اهلی کردن یعنی چی؟
چیزیه که پاک فراموش شده. معنیش ایجاد علاقه کردنه.
_ایجاد علاقه کردن؟
معلومه.تو الان واسه من یه پسر بچه ای مثل صدهزار پسر بچه دیگه.نه من هیچ احتیاجی به تو دارم نه تو هیچ احتیاجی به من.منم برای تو یه روباهم مثل صدهزار روباه دیگه.اما اگه منو اهلی کردی هر دوتامون به هم احتیاج پیدا میکنیم.تو برای من تو تموم دنیا موجود یگانه ای میشی و منم برای تو.
شازده کوچولو گفت:کم کم دارم می فهمم.یگ گلی هست که فکر کنم منو اهلی کرده باشه.
روباه گفت:بعید نیست.رو زمین هر چیزی میشه دید.
شازده کوچولو گفت :اوه نه! اون رو زمین نیست.
روباه که انگار حسابی تعجب کرده بود گفت:رو یه سیاره دیگه ست؟
_آره. دیگه گلی اینجا..........
برچسبها: